علمالهدی: جریان تطهیر رژیم جنایتکار پهلوی یا مزدورند یا پول میگیرند
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۹۰۴۵۷
به گزارش همشهری آنلاین، آیتالله سید احمد علمالهدی ظهر امروز در خطبه دوم نمازجمعه این هفته ۲۷ مرداد ماه که در حرم مطهر رضوی برگزار شد، با بیان اینکه ۲۷ مرداد بین دو روز واقع هست که این دو روز در تحلیل تاریخ ما یک راهبرد حرکتی و سیاسی به ما نشان میدهد، اظهارداشت: روز ۲۶ مرداد روز بازگشت آزادگان با افتخار به این کشور و سرزمین و روز ۲۸ مرداد، سالروز کودتای آمریکایی و انگلیسی ۲۸ مرداد علیه ملت و دولت ملی ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه این دو روز، دو خاطره و یک محور دارد که این باید مورد توجه ما قرار بگیرد، ادامه داد: ۴۰ هزار رزمنده ما در دفاع مقدس به دست دشمن اسیر شدند، دوران اسارت آنان از نظر بدرفتاریهای دشمن بعثی، سختترین و شدیدترین مراحل زندگانی آنان بود؛ یک برادر آزاده میگفت تا مدتی شک داشتم زنده هستم یا مرده، گفت وضعیت ما در اسارت دشمن در این شرایط بود.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی خاطرنشان کرد: همه آزادگان ما در زندگی خود فراز و نشیبهایی داشتند اما سختترین و دردآورترین دوران زندگی آنان، دوران اسارت بود؛ آزاده واقعی اینها هستند که در غل و زنجیر دشمن، با همه شدائد و سختیهای دشمن، شخصیت انقلابی و عشقشان به امام و اهل بیت پیغمبر را حفظ کردند.
وی افزود: آزاده این نیست که در زندگی خود راحت راه میرود و همه چیز آماده و در دسترس اوست، آزاده آن کسی است که در بند، آزاده است، او را به زنجیر کشیدهاند و شکنجهاش می دهند تا اسم امام، انقلاب و جمهوری اسلامی را نبرد اما او میبرد، مردانه میایستد، شعار میدهد و به دشمن نفرین میفرستد.
آیتالله علمالهدی با تأکید بر اینکه آزادگان ما تابلوی رنگینی از ستارههای رنگارنگ در آسمان این کشور هستند که برای همیشه خواهند درخشید، تصریح کرد: یعنی هر آدمی بخواهد پایداری در دین و مقاومت در انقلاب را ببیند، باید به تابلوی آزادگان نگاه کند و این عظمت را در تابلوی آزادگان ببیند.
وی به بیان خاطرهای از یکی از اسرای دفاع مقدس پرداخت و گفت: یکی از برادران آزاده میگفت در بند که بودیم، نماینده صلیب سرخ برای بازدید به بند ما آمد، نماینده صلیب سرخ گفت «در خیلی از جنگها به سراغ اسرا رفتم، افسرده، ناراحت، دست به انتحار و خودکشی میزدند، از همه چیز ناامید بودند، چرا وقتی به سراغ شما میآییم شما ناراحت و افسرده نیستید؟ با هرکه حرف میزنم با نشاط و خوشی که انگار بهترین اوقات زندگیاش را دارد اینجا میگذراند، این نشاط شما برای چیست؟» به او گفتیم ما به خط خودمان ایمان داریم، به امام خود و خدای خودمان ایمان داریم، این سه ایمان باعث شده ما با نشاط باشیم.
عضو مجلس خبرگان رهبری، آزادگان سرافراز را سرمایه افتخار کشور و نظام دانست و ابراز کرد: رزمندگان در دفاع مقدس جنگیدند، رزمیدند و مبارزه کردند، ۴۰ هزار اسیر شدند و دهها و صدها هزار شهید شدند، ایستادند و نه تنها یک وجب خاک کشور را ندادند، جبهه جنگ را از سرزمین این مملکت عقب راندند، حتی تا کنار دریای مدیترانه دشمن را تعقیب کردند و به عنوان مدافعین حرم آنجا با دشمن میجنگند.
وی یادآور شد: چهل هزار آزاده دفاع مقدس، تابلوی تمام نمای عزت اسلام، عزت انقلاب و عزت این نظام و کشور را در دنیا بلند کردند و این تابلو در تاریخ ثبت شد.
آیتالله علمالهدی، دومین رویداد این روزها را کودتای آمریکایی و انگلیسی ۲۸ مرداد عنوان کرد و گفت: در این روز، شاه را بهعنوان یک مزدور و غلام حلقه به گوش که فراری شده بود، به کشور برگرداندند، دولت ملی مردم را ساقط کردند، دموکراسی را سرکوب کردند و مزدور دیکتاتور دستنشانده خود را با ساواک منحوس بر این مردم مسلط کردند.
وی تصریح کرد: این کودتا که بهوسیله غربیها راه افتاد، عاملی شد تا ملت ما به مدت ربع قرن در ذلت فرو برد، در این ۲۵ سال هرچه از سیاست و زندگی اجتماعی در این مملکت خاطره دارید، یا جنایت، یا آدمکشی یا قتل عامهای ۱۵ خرداد و ۱۷ شهریور هست و یا دزدیهای نجومی غیر قابل حساب از داخل به بانکهای خارجی، در این ۲۵ سال، چنین بلاهایی بر سر این ملت آمد که معلول کودتای ۲۸ مرداد و مسلط شدن ۴۰ هزار چکمهپوش آمریکایی بر سر مردم بهعنوان مستشار بود.
امام جمعه مشهد مقدس با انتقاد از جریان تطهیر رژیم جنایتکار پهلوی در کشور، بیان کرد: عدهای به دنبال تطهیر شاه و پهلوی هستند که در دو دسته تقسیم میشوند، یک عده که مزدور هستند، در خارج از کشور رسانه دارند، پول میگیرند و قلم به دست هستند، پولهایی که از ملت دزدیدهاند را در این مزدوری خرج میکنند تا شاهِ جنایت کارِ سراپا نجاست را تطهیر کنند.
وی اضافه کرد: آنچه مایه تأسف است، حرکت برخی سیاسیون غربزده و مدعی فهم سیاسی در تطهیر شاه است که خودشان را نیز مدعی همه چیز میدانند، اگر مزدور و پولبگیر هستند، پس چرا ادعای قدرت و سیاست در این مملکت دارند و اگر مزدور نیستند، پول نگرفتند و دست به این کار میزنند، از اینها دیوانهتر در این کشور پیدا نمیشود که یک لکه نجاست با این تعفن را تطهیر کنند، ۲۵ سال ذلت و پریشانی این مردم در نتیجه این کودتای آمریکایی و انگلیسی ۲۸ مرداد است.
آیتالله علمالهدی به اعتراف انگلیس در مشارکت خود در کودتای ۲۸ مرداد اشاره کرد و گفت: چند سال پیش که از این قضیه پرده برداشتند، خودشان گفتند باید در مقابل این جنایت از مردم ایران عذرخواهی کنیم، دو سال پیش رسانههای انگلیسی نوشتند «سیاسیون انگلیس باید به خاطر جنایتی که در کودتای ۲۸ مرداد کردند، از مردم ایران اظهار شرمندگی کنند» ربع قرن ملتی را با مزدوری ناپاک به چنگال کشیدند و تمام سرنوشت آنان را چه سرنوشت دینی و چه سرنوشت فرهنگی و اقتصادی آنان را مورد جنایت قرار دادند، این تحفه غرب و هدیه آمریکا و انگلیس برای مردم ما بود.
وی بیان کرد: غربزدههایی که چشمشان به دروازه غرب است، از اینها توقع کمک و خدمت دارند؟ آنان مردمان ناپاک، بزدل و ترسویی هستند که به خاطر چند جاسوسی که از اینها گرفتند، نه برای اهمیتی که برای جان جاسوسها قائل هستند بلکه برای اهمیتی که برای جلوگیری از رسوایی و جهانخواری آنان در دنیا با بازجویی از آنان قائل هستند، حاضر شدند شش میلیارد دلار پول ایران را با ذلت پس بدهند، باج بدهند و جاسوسهایشان را ببرند.
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی اضافه کرد: غربزدهها به این دروازه چشم دارند؟ به اینها دل ببندیم؟ روی سیاستمان با اینها حساب کنیم؟ چقدر بدخت هستید که بعد از ربع قرن تجربه جنایت و ناپاکی آنان، بازهم بایستیم و بخواهیم روی آنان حساب کنیم.
وی خطاب به جوانان گفت: اگر میخواهید درباره اندیشههای سیاسی تحلیل کنید، تابلوی آزادگان را ببینید، تابلوی ۲۸ مرداد را نیز ببینید، تحلیل کنید و راهبرد سیاسی پیدا کنید، مسئله اصلی عزت است و عزت ما در گروی نظامی است که مردم بیش از ۴۰ سال پای آن خون دادند، جان دادند و ایستادگی کردند.
آیتالله علمالهدی به خاطرهای از دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی و رهبر انقلاب پیش از سفر به روسیه اشاره و بیان کرد: رهبر معظم انقلاب در این دیدار خطاب به شهید سلیمانی تأکید کردند عزت و قدرت برای شما است، شما دشمن را تا کنار دریای مدیترانه عقب راندید و سرنوشت را شما باید تعیین کنید.
وی متذکر شد: دل به اندیشههای سیاسی افراد غربزده و کسانی که مدعی دخالت خارجی در قدرت این کشور هستند نسپاریم و این ها را جلو نیندازیم؛ ما پیرو اهل بیت هستیم، دنبالهروی عزیزان خدا هستیم و باید درسی که از اسرای کربلا میگیریم در اندیشه سیاسی امروز خودمان عملی کنیم.
کد خبر 781334 منبع: تسنیم برچسبها نماز جمعه ائمه جمعه - امام جمعه سید احمد علم الهدیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: نماز جمعه ائمه جمعه امام جمعه سید احمد علم الهدی آیت الله علم الهدی دفاع مقدس ۲۸ مرداد غرب زده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۹۰۴۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مادر شاه چگونه رحیم علی خرم را به ثروت افسانهای رساند؟
همشهری آنلاین: رحیمعلی خرم مقاطعهکار معروف زمان پهلوی و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) در آن زمان، روزگاری یک کارگر ساده آسفالتکار بوده که بواسطه آشنایی اتفاقی با مادر شاه به یک سرمایهدار بزرگ تبدیل شد. رحیمعلی فرزند بیکعلی حدود سال 1300 در روستای کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. او در جوانی با هدف یافتن شغل و کسب درآمد راهی تهران شد و به لطف جثهای قوی و نیرومند در یک پروژه آسفالتکاری در پایتخت به عنوان کارگر ساده مشغول به کار شد. از قضا این گروه آسفالتکار یکی از روزها برای ترمیم معابر کاخ سلطنتی به سعدآباد رفتند و همان جا نقطه آغاز ارتباط خرم با دربار پهلوی بود چرا که مادر شاه در محوطه کاخ وی را دید و همان روز او را به حضور خود فراخواند. گفته میشود علت راهیابی خرم به دربار، روابط غیر عادی او با ملکه مادر بوده است. به این ترتیب آشنایی رحیمعلی خرم با مادر شاه نقطه آغاز ترقی او بود و از این زمان، این شخص به حکم ارتباط و وابستگی به مادر شاه، وارد چرخه فاسد حاکمیت پهلوی شد و به سرعت با برادران شاه وارد روابط اقتصادی شد. او با محمودرضا پهلوی و حمیدرضا پهلوی رابطه نزدیکی داشت و حتی قرار بود پسر خرم با دختر حمیدرضا ازدواج کند. داستان آشنایی رحیم علی خرم با مادر شاه در کتاب «من و فرح پهلوی»، نوشته اسکندر دلدم با جزئیات بیشتری آمده است. نویسنده این کتاب، اسکندر دلدم از افراد مورد وثوق دربار پهلوی و از نزدیکان دولتمردان این رژیم بوده است. او به دلیل شغل خبرنگاریاش، ارتباطات وسیعی با دربار و مقامهای تراز اول کشور داشته است. دلدم در خاطراتش در کتاب«من و فرح پهلوی» آورده است: مادر شاه، اکثر شبها در کاخ اختصاصی خود مجلس بزم به راه میانداخت و با آن سن زیاد به سه چیز علاقه داشت. یکی مصاحبت با مردان قوی هیکل و عظیمالجثه که آخرین آن، رحیمعلی خرم، مقاطعه کار معروف و صاحب کاباره جزیره (پارک ارم کنونی) بود. دوم به «سگ» علاقه مفرطی داشت و همیشه در اطراف او، حتی روی پاها و در بغلش چندین سگ از نژادهای مختلف دیده میشد. سومین سرگرمی مادر شاه، برپایی مجالس طرب بود. پای ثابت مجالس بزم و طرب ملکه مادر، خواننده کهن سال و قدیمی «ملوک ضرابی» بود که چندین مدال درجه اول همایون (مدالی که معمولا به فرماندهان عالی رتبه ارتش و رجال درجه اول سیاسی داده می شد) از شاه و مادرش گرفته بود! مادر شاه یک شوهر رسمی به نام آقای ملک پور داشت. من ملک پور را از نزدیک میشناختم. ملک پور علاوه بر کارها و مشاغلی که داشت، در کار خرید و فروش اتومبیل دست دوم نیز فعالیت می کرد و پاتوق او، نمایشگاه مرحوم شعبان رحیمی پور در ضلع جنوبی میدان فردوسی بود. بسیاری از رجال و امرای ارتش چون سپهبد کمال و سپهبد وشمگیر هم بعداز ظهرها در این نمایشگاه فعالیت اقتصادی داشتند. ماجرای آشنایی ملکه مادر با رحیمعلی خرم نیز بسیار خواندنی و جالب است. رحیمعلی خرم،کارگر ساده (آسفالت کار) بود و هیکل درشت و نخراشیدهای داشت. یک روز که خیابانهای کاخ سعدآباد را تجدید آسفالت میکردند، رحیمعلی خرم پس از کار زیاد و بعد از صرف ناهار مشغول چرت زدن و استراحت زیر یکی از درختهای محوطه کاخ سعدآباد بوده که از قضای روزگار، شاهین بخت و اقبال در اطراف هیکل نتراشیده و نخراشیده او به پرواز در میآید و مادر شاه که همراه با ندیمهاش از آن محل عبور میکرده و چشمش به هیکل غیرعادی کارگری که در آن آفتاب نیمروز به حالت طاق باز(!) خوابیده و دستمالش را هم روی صورتش کشیده بود، میافتد و بلافاصله میگوید این مرتیکه پدرسوخته را به کاخ اختصاصی بیاورید تا ببینم به چه جرئتی به این وضع فجیع(!) در ملأ مادرشاه خوابیده است! فورا رحیمعلی را بلند میکنند و به حضور والده مکرمه شاهنشاه میبرند و از همین لحظه، زندگی رحیمعلی دگرگون و کارگر آسفالت کار مبدل به بزرگترین مقاطعهکار آسفالت کار دستگاهها و ادارات دولتی میشود. خرم پس از این دیدار، مورد توجه مادر شاه قرار گرفته و به زودی صاحب مکنت و ثروت فوقالعادهای میشود. رحیمعلی خرم بعدها، محل کارگاه آسفالتپزی خود در جاده کرج را تبدیل به کاباره جزیره کرد و زمینهای اطراف آن را صاحب شد و پارک خرم (پارک ارم فعلی) را تاسیس کرد. خرم به وسیله ایادی خود در این پارک، زنان و دختران جوان و حتی زنان شوهرداری را که همراه با شوهر و فرزندان خود به این محل آمده بودند، میربود و در محل مخصوصی که در پارک برای خود ساخته بود، مورد تجاوز قرار میداد.
رحیمعلی خرم که در آغاز به عنوان مقاطعهکار آسفالت به ثروتاندوزی میپرداخت، کمی بعد با رانتخواری توانست اغلب قراردادهای پیمانکاری را به نام خود منعقد کند. حسین فردوست رئیس دفتر اطلاعات شاهنشاهی و دوست نزدیک شاه در این باره در کتاب«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد: «یک نمونه کوچک در مقایسه با سایر فعالیتها در سطح کشور عبارت بود از آسفالت خیابانهای تهران. شهرداری چندین سال متوالی با یک مقاطعهکار [که نام او رحیمعلی خرم بود] قرارداد بست که در طول یک سال در قبال فلان مقدار وجه (رقم به درستی خاطرم نیست ولی آنقدر بود که مقاطعهکار توانست برای هر سال 200 میلیون تومان به مقامات شهرداری رشوه دهد) مسئولیت آسفالت خیابانهای تهران را عهدهدار گردد. مقاطعهکار فوق، خیابانها را لکهگیری میکرد و در برخی خیابانها یک ورقه نازک چند سانتی آسفالت میریخت. در فصل زمستان به علت یخبندان، این آسفالتها درمیآمد و چالههایی در خیابانها ایجاد میکرد که رانندگی در خیابانهای تهران مسئله شده بود و زیانهای فراوانی به خودروها و به خصوص فنرهای خودرو وارد میکرد. این کار چند سال متوالی ادامه یافت و وضع را به محمدرضا گزارش دادم. محمودرضا برادر محمدرضا با این مقاطعهکار به طور صوری شریک بود و درصدی دریافت میداشت. نتیجه گزارش من فقط این شد که سال بعد با آن مقاطعهکار قراردادی بسته نشد ولی نه به سوءاستفاده در شهرداری کاری داشتند و نه به مقاطعهکار ایرادی وارد شد.»
رحیمعلی خرم با اشرف پهلوی هم رابطه خوبی داشت. ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامهنگار و نویسنده، نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران رژیم پهلوی، در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» در اینباره مینویسد: «یک روز که والاحضرت اشرف میخواست به اروپا برود خرم بیش از یکصد هزار دلار... از تمام صرافیهای تهران خرید و جمع کرد یعنی هشت میلیون ریال آن روز خرج کرد. آن اسکناسها را در بسته مخصوصی پیچید و به فرودگاه رفت و دست والاحضرت را ماچ کرد و آن بسته را تقدیم نمود.» در سال 1341 و در دوران نخستوزیری علی امینی، خرم به اتهام یک کلاهبرداری کلان به مبلغ 23 میلیون تومان تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بازداشت شد. جالب این که در زندان نیز فسادهای خرم ادامه داشت. عمیدی نوری در کتاب«یادداشتهای یک روزنامهنگار» به این نکته هم اشاره میکند و مینویسد: «در مدتی که خرم در زندان بود شبها به خارج از توقیفگاه خود میرفت و مشغول کسب بود. روزها هم توقیفگاه او در حقیقت محل کار او شده بود. خدا میداند در همان محل توقیفگاه او متجاوز از 40 میلیون تومان قرارداد مقاطعهکاری آسفالت با او بسته شد.» اما سرانجام با وساطت دربار و به ویژه ملکه مادر و برادران شاه از این اتهام فارغ شد. عمیدی نوری درباره حمایتهای خاندان سلطنتی از خرم هم مینویسد: «وقتی پرونده آسفالت تهران در دیوان کیفر به شدت تحت رسیدگی بود، بازپرس دستور توقیف خرم و دفاتر او را داده بود، اما دربار برای فرار او دست و پا میزد زیرا بعضی از شاهپورها و اشرف در کارهای او شرکت داشتند.» به این ترتیب رحیمعلی خرم با اتکا به پشتوانهای قوی همچنان میتازید. او در طول حکومت پهلوی با حمایتهای آشکار و پنهان خاندان پهلوی به ثروت افسانهای دست یافته بود که او را در دریف افراد با نفوذ در بسیاری از معادلات اقتصادی کشور قرار میداد و خرم از حیف و میل و پایمال کردن بیت المال ابایی نداشت. سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شعبه سوم دادگاه انقلاب رحیمعلی خرم را نمونه بارز مفسد فی الارض شناخت و به حکم این دادگاه خرم در سحرگاه 19 اردیبهشت 1358 به جوخه اعدام سپرده شد.
کد خبر 848155 منبع: همشهری آنلاین برچسبها تاریخ - اسناد پهلوی خبر ویژه کتاب - تاریخ تاریخ انقلاب اسلامی ایران تاریخ عمومی ایران فساد